دکتر علی شریعتی
قلم تو تم من است.
قلم تو تم ماست.
به قلم سوگند،
به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند ،
به ضجه های دردی که از سینه اش می چکد سوگند ،
که تو تم مقدسم را نمی فروشم .
به دست زورش تسلیم نمی کنم
به کیسه زرش نمی بخشم
به سر انگشت تزویر نمی سپارمش .
دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم .
چشمهایم را کور می کنم ،
گوشهایم را کر می کنم ،
پاهایم را می شکنم ،
انگشتانم را بندبند می برم ،
سینه ام را می شکافم ،
فلبم را می کشم ،
حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم،
اما
قلمم را به بیگانه نمی دهم.
قلم تو تم من است .
امانت روح القدس من است .
ودیعه مریم پاک من است .
در وفای او اسیر قیصر نمی شوم ،
زر خرید یهود نمی شوم ،
بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم بر صلیبم کشند.
به چهار میخم کوبند،
تا او که استوانه حیاتم بوده است صلیب مرگم گردد،
شاهد رسالتم گردد،
گواه شهادتم باشد،
تا خدا ببیند که به نامجوئی بر قلمم بالا نرفتم.
تا خلق بداند که به کامجوئی بر سفره گوشت حرامم توتمم ننشسته ام .
تا زور بداند،زر بداند و تزویر بداند که:
امانت خدا را فرعونیان نمی توان از من گرفت.
ودیعه عشق را قارونیان نمی توان از من خرید.
و یادگار رسالت را بلعمیان نمی توان از من ربود.
هر کسی را ،هر قبیله ای را توتمی ست .
توتم من ،توتم قبیله من قلم است.
قلم زبان خداست ،قلم امانت آدمست، قلم ودیعه عشق است .
هر کسی را توتمی است .
و قلم توتم ماست.